-
!..Innocent
1384/06/08 11:00
شک نکن این هندیا فیلم اعتراض رو از روی داستان یوسف (ع) و زلیخا نوشتن! آخی یوسف (ع) جون.! چی می شد اون موقع که زلیخا داشت وسوسه ت می کرد موبایل سامسونگت رو روشن می کردی و اون وقت همه ی حرفاتون ضبط می شد؟!!! این جوری دیگه چند سال هم آب خنک نمی خوردی.. پ.ن1 : برید گوشی سامسونگ بخرید.. خیلی باحالن به خدا! پ.ن2 : متوجه...
-
برای خود خدا..
1384/06/06 19:45
خونه مون بوی خودتو گرفته خداجون! بوی خود خودتو! نه.. یه ذره بوی حرم رسولت هم هست.. یه دقیقه صبر کن.. آره.. بوی بقیع.. این بنده ی فضولت یواشکی خاک بقیعت رو هم کش رفته.. دور از چشم بادیگاردهاش! اگه کار بدی کرده ببخشش! ولی خودمونیم ها! خیلی پارتی بازی کردی براش.. خلاصه اینکه خونه مون بدجوری پر از خدا شده!
-
Exam2..!
1384/06/05 11:30
من می خواستم امروز یه چیز دیگه بگم ولی یهویی شد.. اینم نتیجه ی امتحانتون.. می بینم که گند زدین! پرومته .. به زور 10 شدی ولی خداییش زدی وسط هدف! جواب سوال دو رو هیچ کس درست نداد غیر از تو! امتحان عملی رو هم حال کردم! همین خودش با صد بار مردن و زنده شدن برابری می کنه! در ضمن... تو دفتر خاطرات منو خوندی؟! فعلا کاری به...
-
!..No! I grew up
1384/06/04 12:54
دیشب که داشتم می خوابیدم کلی عروسک دور و برم بود.. قبلش بچه ی دختر عمه م باهاشون بازی کرده بود.. حال نداشتم جمعشون کنم.. صبح که پا شدم دو تا سگ کوچولو تو بغلم بودند! حالا من بودم و اسنوپی توی بغلم و لبخند موذیانه و پهن به درازای صورت خواهرم.. _ دیشب با عروسکات خوابیده بودی؟! _ برو گم شو! دیگه عروسکامو به هیچکی نمیدم.....
-
Why Bill!? Kill me instead!
1384/06/02 18:43
از وقتی عضو این سایته شدم دارم ثانیه شماری می کنم که بمیرم! حداقل اگه به این زودیا نمی میرم با مرگ مغزی بمیرم.. خدایا! یه کاری کن با مرگ مغزی بمیرم! ولی آخرش نفهمیدم مرگ مغزی دقیقا یعنی چی؟ به قول یه بنده خدایی انگار فایلتو بندازی تو Recyclebin و Delete نکنی! این که غیر از سلولهای خاکستریت همه جای بدنت زنده باشه؟! خوب...
-
Exam!
1384/06/01 14:54
1. خدا را با ذکر مثال تعریف کنید. (1) 2. با توجه به این نکته که هر کس قیمتی دارد قیمت خود را تا دو رقم اعشار محاسبه کنید. (0.75) 3. مرتب کنید. (0.5) بزن/من/وبلاگ/سر/هم/ به 4. پول بهتر است یا ثروت؟ (0.75) 5. غلط های املایی و معنایی زیر را پیدا کرده و تصحیح نمایید. (1.5) پول خشبخطی نمی عاورد. 6. حاصل جمعهای زیر را بدست...
-
Don't scare.. I'm just crazy!
1384/05/31 15:07
_ خیلی دوستت دارم. اینو می دونستی؟ _ منم همین طور!... سوءتفاهم نشه البته، منظورم اینه که منم خودمو خیلی دوست دارم! عاشق خودم شدم.. ولی نمیدونم عشقم به خودم حقیقیه یا فقط میخوام از خودم سوءاستفاده کنم..! حداقل می تونم مطمئن باشم سر خودم کلاه نمیذارم! و این منم.. شناور در دریای سوءتفاهمات... تا چند روز دیگه حداقل..
-
دیروز، امروز، فردا 2
1384/05/30 14:50
دیروز: _ ... جون؟! _ جونم عزیزم؟! امروز : _ چیزی گفتی؟ _ گفتم "دوستت دارم" _ اه... ببخشید. خیال کردم چیزی گفتی! "به انتهای یک رابطه عاطفی نزدیک میشوید،از سرعت خود بکاهید.." فردا : هی فلانی! دل سنگت را به من بده... باهاش گردو می شکنم، می خوریم... حالشو می بریم! _ "که عشق سو تفاهمی است بین دو احمق!" _ الحق! پ.ن۱: چقدر...
-
Nonesenses1
1384/05/29 13:29
نوشتن متون مینیمالی در یک دور خلاصه می شود. حرفات رو تو دهنت می جوی و قورت میدی. دوباره میآریشون بالا و باز هم می جویش. اینقدر ادامه میدی تا یه چیزی مثل این تهش می مونه. اوه راستی یه کم به به هم بهش می زنی که بوی استفراغ نده. پ.ن: نشستن پای درددلهای یه پیر دختر باعث میشه به اولین خواستگارت یه بعله ی گنده بگی... ولی...
-
Happy father's day
1384/05/27 20:11
امروز به این نتیجه رسیدم که بهترین هدیه برای یه پدر، مرخص شدن دختر 7 ساله اش از بیمارستانه.. دختر کوچولویی که به علت سرطان خون 45 روز تمام توی بیمارستان بستری بوده و حالا حالش خوبه... شایدم تلفنی حرف زدن با پسر جوونش که از مدینه روزشو تبریک میگه. از حرم پیامبر(ص)... شاید خیلی چیزای دیگه که هنوز کشفشون نکردم! اصلا شاید...
-
[ بدون عنوان ]
1384/05/26 15:14
عادت ندارم یه چیزی بگم که فقط دعوا راه بندازه و هیچ کس رو به فکر نندازه. من هنوز اونقدرها هم احمق نشدم که واسه جلب توجه بعضیا دست به هر کاری بزنم. حتی خودمو کوچیک کنم.. واسه همین هم برای همیشه پرونده ی فرهنگسرا و اتفاقات بعدش رو می بندم. هر کس هم دنبال بهانه برای شروع جر و بحث و جدل می گرده می تونه اینجا نیاد.. می...
-
Just for you!
1384/05/24 12:44
کامیرای عزیز! چشمت به گنبد سبز او که افتاد یاد ما هم باش.. کعبه چشم در چشمت دوخت یاد ما هم باش.. پ.ن: خودت که منو بهتر می شناسی.. هر کار کردم رمانتیکم نگرفت! این دو جمله رو هم فی البداهه محض گل روی تو گفتم! چیکار کنم شعرم نیومد!
-
من همچنان از محنت دیگران بی غمم!
1384/05/22 19:55
پست قبلیم انگار به خیلیا برخورده. چیکار کنم.. به نظر میاد من از محنت دیگران بی غمم! پ.ن۱: مبلغ این اکانت از اولین حقوق منه! پ.ن2: من این پست رو قبل از اینکه بلاگ اسکای بره تو کما نوشته بودم واسه همین هم حتی نتونستم کامنتهای مربوط به اون رو بخونم تا... همین الان! خانم صبرا نامی! چرا وقتی کامیرا به طعنه یا هر چیز دیگه...
-
روزی روزگاری بندرعباس!
1384/05/16 22:48
این روزها بلاگرهای بندر از خواب خرگوشی پریدن بدفرم... تند تند آپ می کنند. عکس میذارن، فراخوان میدن، مسابقه میذارن، به این و اون فحش فرهنگی میدن، خلاصه از بیکاری در اومدن. جریان اینه که دارن تنها فرهنگسرای شهر ما رو به خاطر مجاورت با یک امامزاده به منظور گسترش صحن امامزاده خراب می کنند. تا اینجاش هیچی... این وسط...
-
Memory
1384/05/15 23:18
وقتی بچه تر بودیم طرز فکرمون هم بچه گانه تر بود. اونقدر که گاهی اوقات بعضی چیزا مثل دفتر خاطراتهایی که دوستامون برامون مزخرف می نوشتن می شد جزئی از زندگیمون، شاید هم همه ش! پسرها رو نمی دونم ولی دخترها دنیای عجیب و احمقانه ای حول و حوش 15-14 سالگیشون دارن که واسه خودشون خیلی قابل احترامه... نمی دونم چرا فکر می کردم هر...
-
به سادگی یک پلک زدن...
1384/05/14 09:47
آره واقعا به همین سادگیه! دقیقا یک ماه پیش همچین روزی ـ۱۴ تیرـ بیمارستان بستری شد... الان هم داره شیمی درمانی میشه. دلم براش اینقدر شده!: ــ ایشالا زودتر خوب میشی زهراجون!
-
پارسال همچین موقعی!
1384/05/13 18:31
نمی دونم چه سری بود که یه کوچولو هم استرس نداشتم! ولی وقتی از چند روز قبلش بچه ها شایعه کردن نتایج تو اینترنت اعلام میشه شده بودم عین مرغ سر کنده! دور از جون البته! ولی باز اند بی خیالی بودم... یه جورایی مطمئن بودم مجاز میشم ولی مرحله دوم درجا می زنم... اما خوب ورق برگشت و دانشگاه واسه مون نامه فدایت شوم فرستاد و ما...
-
روزی روزگاری ایران۲
1384/05/12 18:34
چقدر زود دیر شد! ۸ سال یعنی یه پلک زدن کوچولو... خداحافظ آقای خاتمی!
-
روزی روزگاری ایران!
1384/05/11 16:09
تلویزیون دوبی ارادت خاصی به ایران داره... اینقدر که اونا از ایران اطلاعات دارن، خودمون نداریم! همیشه گزارشهای داغ و البته غیر قابل پخش در تلویزیون ایران رو می تونی اونجا ببینی. دروغ نگفته باشم واسه دنبال کردن جریانات سیاسی اجتماعی ایران میشه روشون حساب کرد. مثلا یکیش همین تبلیغات عوام برای دور دوم ریاست جمهوری خاتمی!...
-
[ بدون عنوان ]
1384/05/10 23:40
امروز ایران رئیس جمهور نداشت! فردا هم نداره!
-
فیلم نامه ای از اون لحاظ!
1384/05/09 23:18
شخصیتها: من و دوستم! لوکیشن ها: آسانسور، داخل موسسه ی ... خیابان (شب)! فیلم شروع می شود! من (تو دلش): آخه ساختمون 3 طبقه که دیگه آسانسور نمی خواد... دوستم : ... نمای درونی آسانسور را می بینیم. و دو دختر ... ! یکی گیتار به دست (دوستم) و دیگری ... (خودم) در آسانسور باز می شود و دو دختر وارد قوطی کبریتی به اسم موسسه ی...
-
قایق
1384/05/08 22:41
یک قایق ساختم با یک بادبان قرمز و دو پاروی سبز قشنگ که مرا به سرزمینهای دور ببرد... قایقم آنقدر زیبا شد که ترسیدم آب، رنگ آبی اش را ببرد و بادبانهای سپیدش را بشکند و پاروهای سبزش کهنه شوند، برای همین هرگز قایقم را به آب نینداختم... من هرگز به سرزمینهای دور نرفتم... فقط قایق قشنگم را تماشا کردم من هرگز جایی نرفتم... شل...
-
آرامش گوسفندی...
1384/05/07 13:22
دیشب خواهرم یه کتاب کادو گرفت که خیلی جالب بود. از این جمله ش خیلی خوشم اومد: به ظاهر مردم نگاه نکن و یادت باشد که غریبه ها دوستانی هستند که هنوز با آنها آشنا نشده ایم.
-
...
1384/05/06 19:45
امروز تولد خواهرم بود و من به این مناسبت فرخنده نه تنها هیچی براش نخریدم بلکه با کمال بزرگمنشی شیرینیشو هم خوردم!
-
[ بدون عنوان ]
1384/05/05 15:47
مامان کاش تخمگذار بودی شاید وابستگیهامون کمتر میشد... شاید
-
[ بدون عنوان ]
1384/05/03 12:05
دو تا از دوستام در حین تحصیل ازدواج کردن و الان همزمان هم درس می خونن هم خونه داری می کنن هم بچه داری... تجربیات گرانبهایی هم دارن که گاهی اوقات واقعا کارساز میشه... _وقتی شوهرت با حالت قهر از خونه بیرون میره و در رو محکم به هم می کوبونه چیکار می کنی؟ _در رو پشت سرش می بندم!
-
سرآشپز!
1384/05/01 22:10
تا امروز 4 نوع دستور پخت خورشت قیمه یاد گرفتم! جالب اینجاست که هر دفعه هم مزه ش با دفعه ی قبل فرق داره!!!
-
[ بدون عنوان ]
1384/04/30 22:52
شبکه ی ۳+ برنامه ی مهتاب+ رضا صادقی (!!!) = چشمای گرد و دهان باز من! ایول خوشم اومد. درسته که خیلی تو برنامه های زنده ی محلی دیده بودیمش ولی دیشب واقعا خوب ظاهر شد.
-
[ بدون عنوان ]
1384/04/29 21:07
مرد رویاهای یک دختر تاریخ دان (دختر خاله م): آرش کمانگیر! مرد رویاهای یک دختر مهندس کشاورز (خودم): مندل! دیشب به این نتیجه رسیدیم...
-
بعدش چی آقا؟
1384/04/28 14:04
دوهفته پیش تو 40چراغ یه مطلب جالب دیدم که بدم نمیاد شما هم بخونیدش... یک تاجر آمریکایی نزدیک یک روستای مکزیکی ایستاده بود که یک قایق کوچک ماهیگیری از بغلش رد شد که توش چند تا ماهی بود. از مکزیکی پرسید: چقدر طول کشید که این چند تا رو گرفتی؟ مکزیکی: مدت خیلی کم. آمریکایی: پس چرا بیشتر صبر نکردی تا ماهی بیشتری گیرت بیاد؟...