میشه کوتاهترین مسافت ممکن رو در عرض نیم ساعت طی کرد..
میشه ساعت 2 بعد از ظهر لاک پشت وارتر از یک لاک پشت توی ساحل قدم زد..
میشه یک ساعت و 15 دقیقه با کتونی تو آب راه رفت..
میشه عصبانیت از زمین و زمان رو سر صدفهای نیمه باز ساحل خالی کرد..
میشه ماهی های مرده ی ساحل رو شمرد..
میشه یه عروس دریایی مرده دید و زیر لب گفت: داماد نگون بخت (!)..
میشه خیره شد به رقص نور آفتاب روی موجها..
میشه مات شد به سمفونی باد و مرغهای دریایی..
میشه زل زد به درختهای مصنوعی..
میشه رو نیمکت یه پارک ساحلی نشست و فکر کرد..
میشه روزمرگی رو فراموش کرد..
میشه برای دو ساعت به هیچی فکر نکرد..
به خدا میشه!
من دیروز امتحان کردم!