I am.. so I am


_پرسیدم: معلومه سال اولیم؟

_ آره بابا.. It is so tablo!

می خوام برم بگم معلومه رفتم ترم دوم؟!

 

_ همین جوری الکی شیمی آلی رو بیشتر از شیمی عمومی دوست دارم البته نه به خاطر اینکه صدای استاد جونمون با صدای مهدی امینی (خوش صدای کوله پشتی!) مو نمی زنه!

ولی من نمی دونم اینکه اینقدر وسواس داره و سر کلاس هم روپوش سفید و تمیزش رو می پوشه دیگه چرا تخته رو با دست پاک می کنه؟!!!

 

_ گازهای نجیب هم دیگه نجابتشون رو از دست دادن! گازهایی که سابقا گاز نجیب خونده می شدند و از این به بعد گاز نادر.. اصولا نجبا همیشه نادرند!

 

_ راستی من زنده م! آخر دنیا هم خوش گذشت.. یه چیز خنده دار و گریه دار! در راستای آبپز شدن دسته جمعی فرهیختگان مملکت، پسرهای تیتیش مامانی پردیس رفتن شکایت کردن که چرا سرویسهای دانشگاه کولر نداره؟! (چه چیزها!) دانشگاه هم لطف کردن و برای بستن دهان یاوه گویان جفت سرویسهای خوابگاه دخترها رو کولردار کرده بیا و ببین!!!

ولی من نفهمیدم چرا پسرها دیگه صداشون درنمیاد با اینکه چیزی این وسط بهشون نماسیده؟! شاید هم غیرمستقیم به دوست جونشون ماسیده! اصلا به من چه؟!!! ولی کاش یه ذره چیز هم تو وجود بی وجودشون داشتند.. یک ترم گذشت و من هنوز نفهمیدم چرا این دانشگاه کوفتی اینقدر ناز خوابگاهی ها رو می کشه.. ما بومی ها هم که این وسط نخودی ماجرا! انگار هوا فقط برای بعضیا گرمه..!!

 

_ چه حالی میده به خودت قول بدی بعد بزنی زیرش!!!

 

_ من نمی دونستم پردیس به زبان هندی میشه غریبه...  جالبه ها! فکر کن! دیوونه خونه ی یه غریبه! کسی گیر نده لطفا..

 

_ هرگونه ناسزا و ... را پذیراییم! اون دیروزیه هم شعر نبود شعورسنج بود.. شاید هم جنبه سنج.. یا شاید شعرسنج! ولی هرچی بود خالی بندی ای بیش نبود برای سنجیدن خیلیا که ابتکار من و دوست جون بی ذوقم بود! ملت چه باحال میرن سر کار!!!